قسمت دوم سریال راه‌اندازی کسب‌وکار اینترنتی

قسمت دوم

سلام به همه همراهان عزیز در سریال راه‌اندازی کسب و کار اینترنتی به قسمت دوم جذاب و آموزشی این سریال خوش آمدید در این قسمت ادامه تکنیک‌های آشنایی با عملکرد مغز را توضیح داده‌ام که این موضوع در راه‌اندازی کسب و کار آنلاین (Starting an online business) بسیار تاثیرگذاره!

اگر ویدیو بالا رو مشاهده نکردید، متن ویدیو رو از این قسمت مطالعه کنید: در ادامه ویژگی‌ها و عملکرد مغز که صحبت کردیم در قسمت قبل ما میتونیم به‌صورت دستی هم به مغز مون این دستور رو بدیم که یک چیزی رو تصور کنه، یک امکانی که الان می‌خوام در موردش صحبت کنم تصور کردن و یا تصویرسازی ذهنی هست.ذهن ما و مغز ما این توانمندی رو داره که همه چیز رو به هر شکلی که ما بهش دستور بدیم توانایی تصور کردنش رو داره درصورتی‌که الان مثلاً وجود نداره یک مثال بزنم که خیلی شفاف‌تر بشه: ببینید مثلاً یک دونه موز توی چیزی که ما تا الان با ورودی‌ها مون دیدیم و یا حالا خوردیم و یا شنیدیم در موردش، موز یک میوه‌ای که زردرنگ ولی ما الان می‌خوایم یک موز سبزرنگ یا یک موز آبی، یک موز بنفش، یک موز خاکستری رو توی مغزمون تصور کنیم.

تصویرسازی ذهنی چگونه است؟

می‌بینید که به‌محض اینکه من مثلاً موز بنفش، موز خاکستری یا مثلاً سیب آبی یا سیب مشکی یا مثلاً خیار زرد یا مثلاً فیل صورتی و یا هر چیزی رو که بگیم سریعاً ذهن پردازش می کنه و با اون اطلاعاتی که بهش دادیم تصویرش رو می سازه، درصورتی‌که فیل صورتی یا موز بنفش یا خیار زرد اصلاً وجود خارجی ندارن ولی ذهن میتونه این‌ها رو شبیه‌سازی کنه، تصویرسازی کنه برامون و توی ذهن مون کاملاً شفاف با وضوح بالا ببینیمش. پس این هم یکی از توانمندی‌های مغز مون که میتونه نامحدود تصور کنه!

اهمیت مثال و توضیح بیشتر در مورد عملکرد مغز!

هر جایی که مثال بیشتر می‌زنم دلیلش اینه که هرچقدر شما با این روش‌های جدید که میگم بیشتر مثال بزنید بیشتر روش تمرین کنید این توانمندی داره آروم آروم تو وجود شما بیدار و فعال میشه و بعد در ادامه می‌تونید خیلی، خیلی بهینه ازش استفاده کنیم و بعداً میگم که چطور و چه دلیلی داره که الان داریم در مورد این موضوعات صحبت می‌کنیم و متوجه میشیم که چه تاثیری در راهکارهای درآمدزایی از کسب و کار اینترنتی داره

چرا مغز رو به بچه غول تشبیه کردن؟

ببینید مغز رو به به یک بچه غول تشبیه کردن که توی کتاب‌های مختلف میتونید سرچ کنید و در موردش بخونید، که مغز همه چیز رو میتونه تصور کنه، تجزیه تحلیل کنه، اول اینکه چرا بچه، چون یک نوزاد که تازه به دنیا میاد توانایی تشخیص خوب و بد رو نداره توانایی اینکه الان بگیم این بد این خوبه این داغ این سرد این گرم این فلان رو نداره، همه چیز براش ناآشنای چون هیچ ورودی نداره، هیچ اطلاعاتی از دنیای مادی، دنیایی که همهٔ اجسام فیزیکی وجود دارند نداره، پس چیکار می کنه، شروع می کنه به تست کردن!

رفتار یک نوزاد رو در نظر بگیرید!

مطمنم تا الان دیدید که یه نوزاد یک آشغال هم اگر روی زمین افتاده باشه و اولین کاری که می کنه برمی داره مثلاً می خوره، میخواد تست کنه ببینه چیه؟ یا مثلاً اگر یک زغال قرمز جلوش بگذارید ممکن دست بزنه و بردار بخوره و اصلاً نمی‌دونه اینا چی هستن و بعد باتجربه کردن، میفهمه که مثلاً این خوب بوده این بده! پس از ابتدا یعنی موقعی که از اون اولی که ما به دنیا میاییم توانایی تشخیص خوب و بد رو نداریم فقط اطلاعات رو می‌گیریم تجربه می‌کنیم و بعد متوجه میشیم که آهان این خوب بوده این بد بوده این به چه درد مون می خوره و چطور میتونیم ازش استفاده کنیم، این بهترین و مهم‌ترین و تأثیرگذارترین روشی که شما اگر روی همین یک مهارت کار کنید بهترین ایده‌ها به ذهنتون میاد و نگرانی‌های ایده‌های کسب و کار اینترنتی مطمئن رو برطرف میکنه!

ذهن ما توانایی اینو داره چیزی که وجود نداره رو تصور کنه!

ما وقتی که بدونیم مغزمون نامحدود میتونه تصور کنه و توانایی تصویرسازی رو داره حتی چیزی که وجود نداره! مثال خیلی بارزی که شاید خودتون هم شنیده باشید الان اگر من در مورد یک لیموی ترش صحبت کنم، یک لیموی ترش آبداری که شما الان یکم فشار دادید حسابی آبدار شده بوی لیمو تازه هم میاد این لیمو رو مثلاً از وسط نصف کنید یک کم‌نمک بریزید ببینید اصلاً لیمویی الان وجود نداره ولی می بینید که ناخودآگاه عملکرد مغز به این صورت که شروع میکنه به ترشح کردن بزاق، پس میتونه تصویری که وجود نداره رو بسازه و اقدامات لازمش رو کاملا ناخودآگاه و غیر ارادی انجام بده.

چگونه از توامندی مغزمون برای ایده‌های کسب و کار استفاده کنیم!

یعنی مثلاً الان من به شما بگم به فیل صورتی فکر نکن، فیل صورتی تصویرش توی ذهن شما هست هرچقدر هم الان من به شما بگم فکر نکن یا خودتون بخواهید فکر نکنید، به فیل صورتی فکر نکن به فیل صورتی فکر نکن این تصویرش توی ذهنت هست و نمیتونی این رو تغییر بدی این به‌خاطر ویژگی و عملکرد مغز مون هست که این توانمندی رو داره، وقتی که ما می دونیم یک همچین توانمندی رو داریم بیاییم توی ایده های کسب و کار اینترنتی ازش استفاده کنیم در ادامه توی قسمت‌های بعدی که میریم توی گوگل سرچ کنیم که مثلاً می‌خواهیم اولین موضوع سرچ کنیم که کسب‌ و کار اینترنتی چیست؟ یا اینکه چگونه یک کسب و کار اینترنتی موفق راه اندازی کنیم ؟

اگر با عملکرد مغز به درستی آشنا نباشیم بهترین ایده هم بکارمون نمیاد!

برای این سریال موقعی که میخواستم محتوای سریال آموزش کسب و کار اینترنتی رو جمع کنم ۵۰ تا نتیجه اول گوگل رو که بررسی کردم (البته این بررسی‌ها با چندتا هدف بود مثلا: چک لیست کسب و کار اینترنتی – راه اندازی کسب و کار اینترنتی – شروع کسب و کار اینترنتی و …) دیدم فقط در مورد ایده کسب و کار اینترنتی صحبت می‌کردن! اینجا اگر ما با این موضوع آشنا نباشیم مثلاً یک ایده‌ای هست که در نگاه اول خیلی بزرگ و ما نمیتونم انجامش بدیم همون ابتدا مغزمون کنارش میزنه و نمیزاره اصلاً روی اون ایده کار کنیم.

مزیت دنبال کردن این سریال!

ولی شمایی که توی این سریال هستید و این قسمت‌ها رو دنبال می‌کنید ازتون می خوام که قسمت‌هایی که در مورد عملکردهای مغز رو دارم میگم بارهاوبارها گوش کنید که این توانمندی‌ها برای شما فعال بشه و مثلاً یک کسب‌وکاری که الان میتونه رشد کنه، این مانع ذهنی آیا شدنی هست یا نه؟ به‌راحتی برطرف بشه و بعداً در ادامه خیلی می‌تونید این موضوعات رو تجزیه تحلیل کنید و خیلی راحت رو سریع‌تر جلو برید.

فیلتر ذهنی چیه؟ و چطور کار می‌کنه؟

و اما موضوع بعدی که باید در مورد عملکرد مغز بدونیم فیلتر ذهنی، همان‌طور که توی نکته‌های قبلی هم گفتم، گفتم ذهن وقتی که توجهش روی قسمتی محدود هست مثلاً به همین صفحه‌ای که الان در این قسمت دارید میخونید در همون لحظه هم میتونه اطلاعات دیگه ای رو پردازش کنه هم میتونه فقط این صفحه رو نگاه کنه، این به‌خاطر اون فیلتر ذهنی که ما همهٔ اطلاعات رو درآن‌واحد دریافت کنه این توانایی بدن خودمون نه اینکه عملکرد مغز مون باشه، توانایی بدن خودمون به این صورت نیست که درآن‌واحد بتونه همه چیز رو با هم پردازش کنه، حواسمون پرت میشه که البته خوب حالا این موارد زیادی رو داره که نمیخوام عمیق بشید توی این موضوعات!

هرجایی نیاز بود اشاره میکنم برای تمرین بیشتر!

ببینید مثلاً الان من نکاتی رو که گفتم اینجا یادداشت کردم، که در ادامه به آنها اشاره کنم، مثلاً اگر الان من نوشتم که در مورد پردازش اطلاعات یا اصلاً کلاً موضوع مون الان عملکرد مغز هست، نه اینکه الان شما برید کامل عمیق بشید در مورد عملکرد مغز خوب الان باید بریم کاملاً آشنا بشیم که مغز مون چه بعد هم بیاییم بریم متخصص مغز و اعصاب بشیم نه اصلاً هدف این نیست، هدف اینکه شما با یک سری از نکات و شاه‌کلیدها آشنا بشید که همین‌ها براتون کافیه چرا همین‌ها کافیه؟ چون من ازش نتیجه گرفتم چون توی این ۱۰ الی ۱۳ سال، ۴ الی ۵ سال حدوداً روی این موضوعات کار کردیم و به نتیجه رسیدم و می دونم دقیقاً کدوم رو فعال کنید و اگر نیاز باشه توی یک موضوعی عمیق بشیم حتما توی این سریال کامل در موردش صحبت میکنیم.

چرا باید در رابطه با فیلتر ذهنی عمیق بشیم؟

یکی از موضوعاتی که کامل عمیق میشیم و هرچقدر هم بتونیم تو این زمینه تحقیق کنید همین فیلترهای ذهنی، خوب اولین موضوع اینکه این فیلتر ذهنی چیه؟ همان‌طور هم که اشاره کردم دقیقاً مثل یک صافی فرضش کنید که نمیزاره همه چیز وارد مغز بشه، فقط اون اطلاعاتی وارد میشه که ناآشنا هستند و مغز ورودی های قبلی ازش نداره، یعنی چی؟ یعنی اینکه الان مثلا ما برای اولین‌بار بود که می‌شنیدیم که کسی داره در مورد فیل صورتی صحبت می‌کنه به‌محض اینکه فیل صورتی میاد، مغز شروع می کنه به تجزیه تحلیل کردن اطلاعات قبلی ببینه آیا نمونه‌ای شبیه‌ش داره یا نه که ببینه با اطلاعات جدید الان وارد شده میتونه هماهنگی بین شون ایجاد کنه یا نه، پس میبینه که قبلاً عکس فیل یا خود فیل رو دیده ولی حالا به رنگ خودش، رنگ واقعی رنگی خودش فقط میاد اون رنگی که ما بهش میدیم رو کاور میکنه روش پس ما تونستیم از این فیلتر ذهنی عبور کنیم.

چگونه از فیلتر ذهنی در کار استفاده کنیم؟

و چرا میگم توی در مورد فیلترهای ذهنی باید عمیق بشیم، چون ما همهٔ نکات که در ادامه راه‌اندازی کسب و کار آنلاین یا همون کار اینترنتی صحبت می‌کنیم، همینه که بتونیم چطور از فیلتر ذهنی مشتریان و کاربرانی که داریم عبور کنیم و بتونیم محصولات و خدمات مون رو ارائه کنیم، پس این موضوع یکی از موضوعات بسیار مهمی که ما حتماً توی این قسمت عمیق میشیم و همه نکات رو بهتون میگم، خب پس با فیلتر ذهنی تا حدودی آشنا شدیم.

نمونه واقعی از فیلتر ذهنی!

یکم بیشتر مثال بزنیم که این براتون واقعی‌تر باشه که این دقیقاً این فلتر ذهنی چیه؟ همون طور که گفتم وقتی که ما یک سری اطلاعات رو بر اساس تکرار به مغزمون می‌فرستیم و مغز مون اینا رو دیگه تجزیه تحلیل نمیکنه چون از قبل داره آماده دارشون پشت این فیلتر میمونن. نمونه خیلی بارزش توی نماز خوندن، توی نماز خوندن وقتی که شروع می‌کنیم به نماز خوندن از بس این رو تکرار کردیم دیگه حواسمون به نماز نیست یعنی داریم میگیم اون ذکرها ولی خوب به هزار تا جای دیگه هم فکر می‌کنیم، چون اون قسمتی از اطلاعاتی که ما دائم دادیم به مغز دیگه تکراری شده و پشت این فیلتر باقی میمونه ما داریم میگیم عملاً، داریم صحبت می‌کنیم ولی به جاهای دیگه ای هم فکر می‌کنیم،

نمونه دیگه از فیلتر ذهنی!

در نماز خوندن بعضی موقع‌ها این‌قدر به جاهای دیگه فکر می‌کنیم که یادمون میره که چند رکعت خوندیم یا نمونه‌های دیگه اش مثلاً: شما دارید یک سریال نگاه می‌کنید یا دارید با یک کسی صحبت می‌کنید یک ویدئویی رو نگاه می‌کنید یک‌دفعه یک اتفاقی یادتون میاد که اصلاً این فیلم، این ویدئو، اون طرف داره صحبت میکنه شما عملاً صداش رو صدایی که میاد رو می‌شنوید تصویرش رو می‌بینید ولی حواستون به اونجا نیست به‌خاطر همین فیلتر هست، یعنی الان فیلتر گذاشته موضوع دیگه رو داره تجزیه تحلیل میکنه و چرا این اتفاق می افته چون که یکی دیگه از عملکردهای مغز اینکه اطلاعات رو به‌صورت لایه، لایه ذخیره می کنه و هیچ موقع، هیچ موقع ذهن نمیتونه اطلاعات ناقص رو وارد مغز کنه، یعنی هیچ اطلاعات ناقصی وجود نداره و سعی می‌کنه که این اطلاعات رو تکمیل کنه چطور؟

مغز چگونه اطلاعات رو در خواب تکمیل میکنه؟

مثلاً شما صبح بلند شدید یک سری‌کارهای روزمره رو انجام می‌دید شب میشه، شب می‌خوابید شب وقتی که می‌خوابید می‌بینید که خوابی می‌بینید که با موضوعی که در طول روز بوده یا روزهای قبل و این به‌خاطر همون ذخیره‌سازی اطلاعات لایه‌ای مغز که می خواد اطلاعات ناقصی رو که از ورودی‌ها گرفته بیاد تکمیل کنه، ورودی هامون حالا فیلمی بوده، یک کسی یک حرفی رو زده، یک اتفاقی برامون افتاده، خودمون دیدیم، شنیدیم، حس کردیم همه اینا یک سری اطلاعات ناقص بوده شاید مثلاً الان برای شما این اتفاق به افته که حتی توی خواب هم در مورد فیل صورتی یا همون لیمویی که تصور کردیم این یک تصویری بیاد که براتون بیاد این رو تکمیل کنه.

مغز توانایی اینو داره که به صورت غیر ارادی اطلاعات رو تکمیل کنه!

اگر شما دانش قبلی نسبت به موضوعات جدیدی که می‌شنوید یا می‌بینید نداشته باشید مغز به‌صورت کاملاً غیرارادی شروع می کنه به تکمیل کردن این اطلاعات، نمونه دیگه اش این‌طوری که مثلاً شما دارید توی خیابون می‌رید بعد حواستون حالا یا دارید صحبت می‌کنید یا همین‌طور دارید برا خودتون تنهایی قدم می‌زنید یک‌دفعه یک‌صدایی از یک جایی بلند میاد که حواستون به اونجا پرت میشه یا یک‌دفعه یک چیزی رو می‌بینید که بیشتر به اون توجه می‌کنید این به‌خاطر همون تکمیل کردن اطلاعات ناقصی که ما خودمون به مغزمون دادیم از طریق ورودی‌ها مون.

چگونه مغزمون رو با اطلاعات ناقص به صورت دستی برنامه ریزی کنیم؟

خوب پس الان ما با موضوع ورودی‌ها و فیلتر ذهنی تا حدودی آشنا شدیم و اگر دقت کنید توی ویدئو معرفی که برید یک‌بار دیگه ببینید و همین قسمت، من دارم یک سری اطلاعات ناقصی رو به شما می دم و این اطلاعات جدید شروع کنه به جمع‌آوری‌کردن موضوعات مرتبطش با این کار دقیقاً می خوایم این قسمت از مغز رو به‌صورت دستی برنامه‌ریزی کنیم که بتونیم بعداً ازش استفاده کنیم و وقتی که گفتم همان‌طور که مغز این توانایی رو داره که اطلاعات ناقص رو ذخیره نکنه ما میاییم به‌صورت دستی این کار می‌کنیم حالا بقیه افراد اون ۹۵ درصد چکار میکنن، اطلاعات ناقص رو با اخبار، سریال‌ها، انواع فیلم‌هایی که به هیچ دردی نمی خوره و از همه بدتر سیستم آموزشی که ما متأسفانه توی مدرسه و دانشگاه داشتیم.

مشکل اصلی در سیستم آموزشی ما!

فرض کنید یک فردی یا خود من، توی دبیرستان رشته ریاضی بومد ولی دانشگاه رشته کامپیوتر! این‌طور بود که من خوب به ریاضی مثلاً علاقه داشتم که رفتم رشته ریاضی رو انتخاب کردم، یا یک کسی که تجربی انتخاب می کنه به تجربی علاقه داره نه مثلاً به تاریخ و فارسی و حفظ‌کردنش و این‌جور داستان‌ها توی سیستم آموزشی این‌طور بود که شما باید یک سری اطلاعاتی رو که اصلاً به‌هیچ‌عنوان، البته به‌هیچ‌عنوان که نه مجبور بودیم از این فیلتر یک جوری عبورشون بدیم، چون اصلاً مغز این‌ها رو قبول نمی‌کرد ما خودمون هم علاقه‌ای بهش نداشتیم. حتماً برای شما هم اتفاق افتاده که سر کلاس‌هایی بوده که اصلاً متوجه نشدید که ساعت کی گذشت و ساعت کی تمام شد، حتی دو ساعت پیش پشت‌سرهم، چهار ساعت پشت‌سرهم یک درسی داشتید و تا آخرش حواستون بوده ولی یه حالت دیگه که برا خوردم این‌طوری بود، یک ساعت در مورد کلاس فارسی یا کلاس ادبیات یا کلاس تاریخ، این‌ها موضوعاتی بود که واقعاً خسته‌کننده و مغز این‌ها رو به‌هیچ‌عنوان نمی‌گذاشت از این فیلتر عبور کنند.

بزرگ‌ترین نقص سیستم آموزشی!

این نقص سیستم آموزشی، نمیخوام بگم مثلاً درس و دانشگاه بده ولی اگر الان شما بیننده این ویدئو، اگر فردی هستید که حالا دانشجو یا دانش‌آموز با این موضوع آشنامیشید که مغزمون یک فیلتری داره که خودش خودکار نمیزاره همهٔ اطلاعات وارد مغز بشه تکنیکی بهتون میدم که به‌راحتی بتونید از این فیلتر عبور کنید و کارتون رو راه بندازه چون توی درس و مدرسه فعلاً هیچ تصمیم دیگه ای نداریم مگر اینکه شما علاقه داشته باشید که بخواهید یک مدرکی رو بگیرید که خوب اون مدرک هم بعداً باید بری دنبال این که بیاید تجربه کسب کنید چون لااقل توی رشته ما و اون دانشگاه و اون مدرسه‌ای که ما داشتیم که این اتفاق افتاد که هرچقدر دانشی که از طریق دیدن، شنیدن، خوندن حالا اون معلمی که بهمون درس می‌داد رو گرفتیم عملاً نتونستیم تبدیلش کنیم به مهارت، نتونستیم تبدیلش کنیم به یک کاری که واقعاً بشه ازش استفاده کرد!

داستان شخصی خودم در یادگیری (داستان معلمی!)

ولی می‌بینید توی زمینه‌های خاصی بعد هرچقدر میایی بالاتر مثلاً من اول راهنمایی یک کمی به ریاضی، اول اینکه توی دبستان که به معلمی خیلی علاقه داشتم و خوب معلمی که حالا این‌طور بود که چون اون درس می‌داد و حالا یک دانشی رو انتقال می‌داد، علاقه داشتم که معلم بشم و هر درسی رو که توی مدرسه یاد می‌گرفتم، همون روزش میومدم عین معلمم اجراش می‌کردم بعد توی دبستان که این شکلی بود. اول راهنمایی یک معلم ریاضی داشتیم که خوب البته از کلاس اول تا پنجم ابتدایی سیستم قدیمی بود، الان سیستم جدید ششم، هفتم این‌ها نبود، این‌طور بود که از اول ابتدایی تا پنجم هر کلاسی یک دونه معلم داشت و اون یک معلم همهٔ درس هارو درس می‌داد، که واقعا اشتباه بود، یعنی اگر شما الان تخصصت برنامه‌نویسی، تخصصت ریاضی، تخصصت علوم یا هر چیز دیگه ای چطور میتونی بیایی مثلاً فارسی درس بدی، چطور میتونی بیای تاریخ درس بدی یا هر درس دیگه ای رو درس بدید.

سیستم آموزشی از همون اول ایراد داشت!

سیستم آموزشی به این شکل بود که مثلاً یک مدرس باید توی این زمینه‌ها متوسط می‌شد و حتی متوسط رو به پایین چون حرفه‌ای نبود الان متوجه میشم که این اتفاق افتاده، حرفه‌ای اصلاً تو این زمینه نبود اصلاً نمیشه توی یک زمینه‌ای شما بخواهید همزمان چند تا کار رو با هم انجام بدید اصلاً نه ایده خوبی به ذهن می‌آید نه میتونیم خلاقیت توی کار داشته باشیم چون از بس موضوعات پراکنده هست، و دوباره تاکید می‌کنم که توی این فصل ما می‌خواهیم یک موضوع خاص رو عمیق بشیم اون هم اینکه ایده شماست، اون ایده‌ای که واقعاً بهش علاقه دارید انتخاب کنید و جز اون ۳ تا ۵ درصد بشیم که عمیق داره روی یک موضوع کار می کنه.

داستان دوران راهنمایی در مدرسه!

اول تا پنجم ابتدایی که این‌طور بود بعد از راهنمایی که شروع شد اول، دوم، سوم راهنمایی خوب معلم‌ها متفاوت بودند اینجا یکم تخصصی‌تر بود یعنی توی راهنمایی یک‌لول تخصصی بود لااقل این‌طوری بود که معلم فارسی فقط فارسی درس می‌داد دیگه ریاضی درس نمی‌داد، معلم ریاضی، ریاضی درس می‌داد بعد توی دبیرستان یکم لول بالاتر رفت چون سطح دانش و اطلاعات بیشتر می‌شد، یکم حرفه‌ای‌تر، بعد توی دانشگاه یکم حرفه‌ای‌تر تا اینکه حالا دانشگاه هم لول بندی داشت دیگه شما مثلاً تا دبیرستان که دیپلم می‌گیرد، فوق‌دیپلم، لیسانس، فوق‌لیسانس، دکترا توی دکترا ما دقیقاً متمرکز می‌شویم روی یک موضوع اونجاست که ما می تونیم یک چیزی رو برای خودمون خلق کنیم، روی یک موضوع خاص کار کنیم و همهٔ درس‌ها و همهٔ موضوعات رو یک هسته اصلی داره فعال میکنه نه موضوعات پراکنده!

در سیستم آموزشی هم دقیقا این موضوع اطلاعات ناقص رو داریم!

اگر دقت کنید توی سیستم آموزشی هم دقیقاً همین‌طور ما همهٔ اطلاعات ناقص رو داریم می‌گیریم تجزیه تحلیل می‌کنیم میام بالاتر دوباره اطلاعات ناقص و همین‌طور تکمیل میشه تا به یک لولی از سطح دانش برسیم و این رو توی موضوعات بعدی حتماً در موردش صحبت می‌کنم که چرا این سیستم آموزشی این شکلیه و چه اتفاقی افتاد که اصلاً این سیستم آموزشی به وجود اومد پس توی این قسمت می خوام کامل در مورد فیلتر ذهنی آشنا بشید که داره چطور کار میکنه و توی مدرسه و دبیرستان و دانشگاه دقیقاً چه اتفاقی برا مغزمون می افته؟

دلیل اصلی میزان یادگیری افراد مختلف!

معمولا ما توی مدرسه به یک درسی خیلی علاقه داریم به یک درسی اصلاً علاقه نداریم، یک سری نمره هامون خوبه یک سری نمره هامون بد و حالا شاید این سؤال پیش بیاد که شاگرداول‌های هر کلاسی یا هر لولی همیشه نمرات بالاتر نسبت به بقیه می گرفتن اون هم دقیقاً بستگی داره به اون ژنتیک اون فرد یعنی نه اینکه الان ژنتیک اون بهتر بوده ژنتیک ما بد بوده چون درس مون ضعیف‌تر بوده نه اون خواسته و انجام داده ولی اون یک فرد دیگه ای تنبل بوده نه اینکه نمی‌دیده، نمی‌فهمیده اونم دقیقاً هم‌چشم داشته، هم مغز داشته، پیش‌فرض‌ها، توانمندی‌ها، مهارت‌ها هر چیزی که داشته یکسان بوده، اون انجام داده ولی این انجام نداده چی شده که اون تونست انجام بده، این انجام نداده همین فیلتر ذهنیه که دارم موردش صحبت می‌کنم، در ادامه این موضوع فیلتر ذهنی نکات دیگه ای رو باید بهتون بگم که نکات بسیار مهمی هستند