قسمت سوم سریال راه‌اندازی کسب‌وکار اینترنتی

قسمت سوم

سلام به همه همراهان عزیز در سریال راه‌اندازی کسب و کار اینترنتی به قسمت سوم جذاب و آموزشی این سریال خوش آمدید در این قسمت ادامه تکنیک‌های آشنایی با عملکرد مغز را توضیح داده‌ام.

اگر ویدیو بالا رو مشاهده نکردید، متن ویدیو رو از این قسمت مطالعه کنید: در ادامه این موضوع فیلتر ذهنی، موراد دیگه ای رو باید بهتون بگم که بسیار مهم هستند (مخصوصا برای حوزه های کسب و کار اینترنتی – آموزش کسب و کار اینترنتی – خلاقیت در کسب و کار اینترنتی و…) گفتم که این فیلتر نسبت به افراد متفاوت، یک‌سری‌ها فیلترشون همه اطلاعات رو نمیزاره وارد کنه، یک‌سری‌ها حالا به روش‌های مختلف و انجام‌دادن کار، این اطلاعات وارد میشه و اطلاعات کامل ذخیره میشه توی مغز ولی اون دسته از افرادی که همون ۹۵ درصد هستند، اطلاعات ناقص از این فیلتر عبور میکنه مثلاً بعضی از کلمات، دوباره همان مثالی که توی پیاده‌رو دارید میرید حواستون به یک جایی پرت میشه رو یادتون بیاد این اطلاعات هم همین‌طور جسته‌وگریخته از این فیلتر عبور کردند و یک سری اطلاعات ناقص وارد مغز شده و از اون جایی که گفتیم مغز اصلاً نمیتونه اطلاعات ناقص رو ذخیره کنه شروع میکنه از ورودی‌های دیگه به جمع‌آوری‌کردن اطلاعات تا اون اطلاعات ناقص رو تکمیل کنه.

منظورمان از ورودی‌های ذهن چیست؟

مغز، خودش رو آماده میکنه که یعنی پرونده‌ها کاملاً باز هستن این‌طور فرض کنید ۱۰ تا پرونده مثلاً چیده این موضوع یک، دو، سه، چهار هر کدوم موضوعی که الان داره میشنوه، میبینه، حس میکنه، مربوط مثلاً به موضوع یک سریع پرونده رو باز میکنه ثبت می کنه، پرونده دو باز میکنه ثبت میکنه و همین‌طور ادامه پیدا می‌کنه، یکی از موضوعات بسیار مهمی که به‌راحتی از این فیلتر ذهنی عبور میکنه و مغز هم متأسفانه قبولش میکنه، اینکه متأسفانه نه اینکه چیز خیلی بدی باشه اینکه عملکرد مغز این شکلی، مغز این‌طوری که گفتم دائم باید تجزیه‌وتحلیل کنیم اگر تجزیه تحلیل نکنه شروع می کنه همون پرونده‌های قبلی رو بررسی کردن ببینه چیز جدیدی هست که ثبت کنه یا نه این متأسفانه که میگم به‌خاطر اینکه اون ۹۵ درصد گیر می‌کنند ۵ سال، ۶ سال، ۷ سال ممکن گیر کنند توی این که بیان بیرون از این دام آموزش که دائم این‌ها رو تکمیل کنه.

مغز ما نامحدود و توانایی نامحدود داره!

وقتی که بدونیم مغزمون نامحدود، اطلاعات نامحدود ذخیره میکنه و میتونه فیلتر ذهنی ازش عبور کنه مخصوصاً اتفاقات بد رو که حالا نمونه‌اش رو بهتون میگم پس تا بی‌نهایت ما میتونیم دانش بدیم، اطلاعات بدیم، اطلاعات ناقص بدیم، دانش بدیم، اطلاع بدیم، اطلاعات ناقص بدیم و افراد گیر می‌کنند توی این تله آموزش که بهش اشاره کردم.

یکی دیگر از توامندی‌های مغز که ۹۵% از افراد نمیدونن!

یکی دیگر از ویژگی‌های عملکرد مغز که دوباره اون ۹۵ درصد از افراد هیچ موقع بهش فکر نمی‌کنند ولی متأسفانه می‌افتند توی این دام و از دنیا میرن ولی ما که به‌عنوان یک کارآفرین می‌خواهیم سوال اصلی اینه چگونه یک کسب و کار اینترنتی موفق داشته باشیم حتماً حتماً باید با این موضوع آشنا بشیم و به‌صورت دستی برنامه‌ریزیش کنیم (سوال اصلی اینه که چطور یک کسب و کار اینترنتی را شروع کنیم؟ )، گفتیم که ذهنمون، مغزمون، توانایی اینو داره که ما همین‌الان بهش دستور بدیم تصور کنه، تجزیه تحلیل کنه و اون هم اینکه عملکرد مغز به‌صورت پیش‌فرض این‌طوری که داره از بدن محافظت می کنه، یعنی الان اگر اینجا داغ باشه و من تجربه سوختن رو داشته باشم به‌محض اینکه دستم نزدیک میشه مغز دستور میده که دستتو نزدیک نکن چون میسوزه و به بدن آسیب میرسونه!

یکی از وظایف مغز محافظت از بدن!

توی اتفاقات دیگه ای هم همین‌طور همیشه میاد برای محافظت از بدن اگر ما به این موضوع البته آگاه نباشیم شمایی که الان دارید این متن رو میخونید به این موضوع آگاه هستید و هرچقدر این حرف‌هایی که می‌زنم را باور کنید میتونه براتون کارآمد باشه، عملکرد مغز گفتم این‌طوری که میخواد از بدن محافظت کنه و همیشه هم برای محافظت از بدن وقتی میخواید یک کاری رو انجام بدید میاد بدترین حالتش رو در نظر میگره!

مطمئنم این مورد رو تجربه کردید!

مثلاً یکی از اعضای خانواده بیرون، بعد این رو تصورش کنید یکی از اعضای خانواده الان رفته بیرون بعد دیر هم شده مثلاً ساعت ۱۲ شب گوشیش خاموش و یک کلمه فقط گفته که من باید برم یک جایی کار دارم و بیام اصلاً اطلاعاتی هم بهتون نداده اولین چیزی که مغز شروع میکنه به تجزیه‌وتحلیل کردن بدترین حالتش الان چه اتفاقی افتاد نکنه یک اتفاق بد براش افتاده باشه چرا گوشیش خاموش؟ چرا جواب نمیده؟ زنگ بزنیم فلان و بدتر از اون اینکه اگر اون فرد اون شب خونه نیاد دیگه بدتر، دیگه شروع میکنه به تصویرهای وحشتناکی که حال طرف و بد میکنه و نمیتونه اصلاً این‌ها رو جلوش بگیره یعنی میگه الان تصادف کرده رفته بیمارستان زنگ بزنیم بیمارستان، زنگ بزنیم پلیس، زنگ بزنیم کجا همه این اتفاقات بد رو به تصویر می کنه برای اون طرفی که نگران شده و یک احساس بدی رو توی وجودم به وجود میاره.

یک مثال دیگه از عملکرد مغز

فرض کنید شما امروز تصمیم می‌گیرید که یک کاری رو انجام بدید (مثلا برید باشگاه) وقتی که ندونید عملکرد مغز اینجوریه که، میخواد از بدن محافظت کنه و همیشه بدترین حالتش رو در نظر میگره، مغزمون شروع میکنه به نه حالا ولش کن، حالا الان انجامش نده، بزار یک ساعت دیگه، بزار فردا، بزار از شنبه، و مطمئنم تایید می‌کنید که از شنبه‌های زیادی بوده، از اول هفته‌های زیادی بوده، بهترین سال هم که سال امسال بود که فکر کنم شنبه بود آره شنبه ۰۱/۰۱/۰۱ همه چیز صفر، صفر شنبه هم بود اتفاقاً و می تونستیم از این یک نقطه شروع خوبی برای اون دسته از افرادی که واقعاً میخوان کار کنند.

چرا واقعا عملکرد مغز اینجوری؟

ولی خوب وقتی که با این عملکرد آشنا نیستیم، میریم می‌افتیم توی اون تله ۹۵ درصدی ها و مغز نمیزاه کارمون رو انجام بدیم البته، نه اینکه به ضرر هستا، نه میخواد ازمون محافظت کنه، محافظت کردنش هم در این حد میدونه که شما کاری رو انجام ندید اینجا نشستید الان می‌خواهید برید ورزش کنید، نه بابا ولش کن الان ورزش یا مثلاً رژیم دارید حالا امشب رو مثلاً برنجی، ماکارونی چیزی بخوریم، حالا فردا یا از شنبه و دائم شما رو محدود می کنه و بهتون فقط پیشنهاد میده نه اینکه بیاد یک کسی جلوتون رو بگیره سرسخت که نتونید هیچ کاری بکنید فقط پیشنهاد میده، پیشنهاد میده الان این کار نکن و بعد خیلی هم راحت و ساده وقتی که باهاش آشنا نیستیم انتخاب می‌کنیم و انجام نمیدیم متاسفانه!

یک رفتاری اشتباهی که اغلب افراد انجام میدن!

از شنبه انجام بدیم مثلاً این خیلی اتفاق می افته شنبه صبح شما یک برنامه‌ریزی کردی که ساعت ۶ صبح بلد بشی، ساعت ۶ صبح اولین کاری که انجام میدیم گوشی رو تنظیم می‌کنیم روی ساعت ۶ خوب ساعت ۶ زنگ میخوره بعد اکثر گوشی‌ها این‌طوری که یک حالتی داره ۱۰ دقیقه یا ۱۵ دقیقه دیگه دوباره بزارید ۱۵ دقیقه دیگه بخوابم بعد میزاریم ۱۵ دقیقه، ۱۵ دقیقه دیگه دوباره زنگ میزنه، بعد ۱۵ دقیقه دیگه دوباره، دوباره، دوباره، همین‌طور ادامه پیدا میکنه یک‌دفعه مثلاً می‌بینی خوابتون عمیق شده این زنگ رو خاموش کردید کلاً خوابید تا ساعت ۱۰ الی ۱۱ این به‌خاطر همینه که ما آشنا نیستیم با این عملکرد مغز مون که داره با ما این کارو میکنه و راهکارهای خیلی ساده و راحتی هم هست اگر شما می‌خواهید به‌صورت دستی برنامه‌ریزیش کنید من تو این سریال توی فصل اول کامل در مورد این موضوع صحبت می‌کنم که چطور تو این تله نه افتید و تکنیک‌ها و تمرین‌های رو حتماً بهتون میگم.

نکته بسیار مهم بین انجام دادن و انجام ندادن!

یعنی الان شناسایی بین انجام‌دادن و انجام‌ندادن همینه یعنی مثلاً امروز تصمیم بگیریم که آقا به‌هیچ‌عنوان اخبار گوش نمیدم این همین یه کلمه به خودتون بگید وقتی میگیم اخبار گوش ندیم یا نبینیم توی حالا دیگه اونایی که معتاد اخبارن، تلویزیون نگاه می‌کنند، حالا اگر ماهواره داشته باشن که ماهواره نگاه میکنن، توی رادیو، توی ماشین شون اخبار گوش میدن، توی گوشی موبایل شون اخبار گوش میدن، و این خودشون رو معتاد اخبار روز کردن و چرا حالا یه یکی از افراد که‌این‌طوری هست معتاد اخبار صحبت کردم دیدم دلیل اصلی‌اش برمیگرده به یک موضوع بسیار، بسیار مهمی که توی همین فصل اول هم داریم یکی از سرفصل‌های بسیار مهم مون هم هست اینکه وقتی اخبار جدیدتری رو ما داشته باشیم اطلاعات جدیدتری داشته باشیم اصطلاحاً انگاری که بارِ علمی بهتری داریم میتونیم بین افراد خیلی خوب صحبت کنیم اتفاقات جدید رو داریم از همه چیز آگاهیم از مملکت و دولت و الان دلار رفته بالا طلا اومده پایین اون اتفاق افتاد، کجا شکست خورد، کجا جنگ شد کجا سیل اومد اگر این اطلاعات رو بدونیم انگاری که از یه جایگاه بالاتری برخورداریم.

تاثیر عالی توجه به نکات مثبت!

این حس خوبی بهمون میده وقتی که داریم در مورد یه چیز خوب صحبت می‌کنیم مخصوصاً بین جمع که این یکی از تکنیک‌های تبلیغ‌نویسی بسیار مهمی که ما حتماً ازش استفاده می‌کنیم توی دیجیتال مارکتینگ که بهش میگن فرض ذهنی یا پیریسا پوزیشن که یکی از تکنیک‌های ان‌ال‌پی هست که افراد خودشون رو از اون چیزی که هستن خیلی، خیلی برتر و بالاتر می‌بیند یکی از راه هاش اینکه بیان اطلاعات شون رو بروز کنن دنبال کنند توی هرجایی که شده الان مثلاً موضوع همین بیماری یا کرونا خیلی بحثش داغ خوب الان ورژن یکش اومد، دوش اومد، سه اومد بریم این کار بکنیم بریم اون کار بکنیم؛ یعنی اگر صحبت نکنن در مورد این موضوع انگاری که یه چیزی کم دارن و حس بدی بهشون دست میده مجبورن که این ورودی‌ها رو آپدیت کنن و این هم دستی از خودشون بوده کسی زورشون نکرده بشینن پای اخبار، اخبار گوش بدن.

تصمیم گیرنده نهایی ما هستیم!

اینجا تویی که تصمیم می‌گیری؛ یعنی شناسایی کنی که آقا این الان خوبه یا بد اگر با موضوعش آشنا باشید که بعداً چه اتفاقی میافته وقتی که شما یه تصویر بد رو میدی بعد میگه این تصویر فقط یه تک تصویر شاید بیاد مثلاً همون مثال فیل صورتی رو اگر یادتون بیاد همون بخوایم تکمیلش کنیم ببریمش توی جنگل، ببریمش توی باغ‌وحش، ببریمش نوک قله کوه می‌بینید که درآن‌واحد همهٔ این اتفاقات می افته من چند تا اطلاعات دیگه چند تا تصویر دیگه رو به‌صورت ناقص به شما دادم و این ذهن شما شروع میکنه به اطلاعات و تکمیل‌کردن و اینجا شما تصمیم می‌گیرید که الان این اطلاعات به درد من میخوره وقتی که مغزم به‌صورت پیش‌فرض داره این کارو میکنه آیا من بیام اخبار بهش بدم؟ آیا بیام اتفاقات بد روبهش بدم یا بیام به‌صورت دستی یه سری اطلاعات که مربوط به کارم هست که حتی ایده‌هایی که توی خواب اصلاً خواب‌هایی که می‌بینم دررابطه‌با ایده کارم باشه مثلا: چگونه کسب و کار اینترنتی خود را راه اندازی کنیم؟ – چگونه کسب و کار اینترنتی خود را گسترش دهیم – کسب و کار اینترنتی را از کجا شروع کنیم و… صحبت‌ها، جمع‌هایی که دعوت میشم، یا افرادی که اطرافم هستن در مورد ایده صحبت کنن در مورد خلاقیت توی کسب‌وکار صحبت کنن، در مورد اینکه چطور بتونیم ثروتمند بشیم صحبت کنن و داستان‌های دیگه!

الان میتونیم ورودی‌های ذهنمون رو شناسایی کنیم

اینجا ما میتونیم شناسایی کنیم که ورودی‌های ما درست هستند یا نه اگر مثلاً من میدونم که دعوت میشم به یه جایی که ورودی درستی نداره همهٔ افراد دارن غر میزنن، همشون دارن به دولت و مملکت و دلار و فلان همهٔ این‌ها غر میزنن و ناراضی ان خوب من تصمیم می‌گیرم نرم، چرا ورودی نامناسب داره و شاید به‌ظاهر این اتفاق به افته که افراد از دستمون ناراحت بشن افراد این‌طور بشه شما یه مدتی خودتون تصمیم بگیرید که مغزتون رو خودتون برنامه‌ریزی کنید؛ یعنی ورودی‌ها با اختیار خودتون باشه نه اینکه تلویزیون روشن کنید و مثل یه سطل زباله این‌طور فرضش کنید هر آتاشغالی که توی تلویزیون هست بریزیم توی مغزمون و همهٔ اتفاقات هم بر اساس همون ببینیم.