در این قسمت بعد از مراحل قبلی الان وارد فضای آنلاین شدیم و میخواهیم با هم بررسی کنیم که در این فضا باید چطور عمل کنیم و دقیقا چه دیدگاه و نگرش‌هایی وجود داره در این موج جدید و رفتار افراد مختلف در این موج چگونه است!
سلام به همه همراهان عزیز در سریال راه‌اندازی کسب و کار اینترنتی به قسمت نهم جذاب و آموزشی این سریال خوش آمدید در این قسمت در مورد فضای آنلاین و موج الکترونیک توضیح دادم که دقیقا باید چطور عمل کنیم پیشنهاد می‌کنم در ویدئو زیر با این قسمت هم همراه من باشید!
اگر ویدئو بالا رو مشاهده نکردید، متن ویدئو رو از این قسمت مطالعه کنید: خوب الان دیگه اومدیم وارد فضای آنلاین شدیم یک سری اون افراد برتر دارن آروم آروم بستر آنلاین شدن کسب‌وکارها (این زمانی بود که افراد به ایده راه اندازی کسب و کارهای اینترنتی فکر می‌کردند) و رفتن توی فضای جدید توی موج جدید رو آماده میکنند دارند شروع میکنند به افراد مختلف ایده کسب و کار جدید رو پیشنهاد میدن که یک فضای آنلاینی هست که ما میتونیم از این طریق کسب و کارمون رو رونق بدیم میتونیم به‌جای اینکه حضور فیزیکی خیلی زیادی داشته باشیم به‌صورت اینترنتی و کار آنلاین کلی کارها رو انجام بدیم.
فکر می‌کنم حدود سال ۸۷ یا ۸۸ بود که این بحث اینترنتی و دولت الکترونیک این‌ها دیگه خیلی، خیلی رواج پیدا کرد که چگونه کسب و کار اینترنتی راه بیندازیم با این وجود که اون اوایل، اوایل که اینترنت‌های دایالاپ و خیلی زیرساخت‌های خوبی به‌طورکلی نداشت و حالا بحث کامپیوتر و لپ‌تاپ این چیزها خیلی، خیلی رواج نداشت، گوشی هوشمند رواج نداشت!
الان باتوجه‌به توضیحاتی که تا الان دادم دقیقاً متوجه میشید که ابتدای موج چه اتفاقاتی می‌افته یک سری افرادی هستند که معمولاً مسخره میشن به روش‌های جدیدی که ارائه میشه اون ها جزء همون ثروتمندان، معمولاً کسی باهاشون همراه نمیشه اون ابتدای کار که نه اینکه همراه نشه افرادی هستند که باید افراد از جنس خودشون باهاشون میشن و اون فضای ثروت برای خودشون ایجاد میکنند.
الان با توجه به توضیحات بالا نمی خوام اینو بگم که اگر شما هم ابتدای کار هستید، ابتدای کار هیچ کسی با تو همراه نمیشه نمیدونم مخالفت میکنند، مسخره میکنند، اصلاً این‌طور نیست شما وقتی که یک فضای خیلی خوب‌رو بر که اساس علاقه و ایده خودتون بوده رو ایجاد کردین دائم هر روز و روز بهترش کنید می‌بینید که هر روز آمار بازدید بیشتر، هر روز افراد بیشتری با شما آشنا میشن با شما ارتباط می‌گیرند و این کسب‌وکار خودتون میتونید رشد بدید خواستم این نکته رو بگم که اشتباه برداشت نشه که بگیم اون ابتدا مخالفت‌های زیادی اتفاق می‌افته.
هدف اصلیم از توضیحات بالا میخوام بگم این تغییر کردن دقیقاً چطوریه؟ دوباره همون سه دسته افراد رو در نظر بگیرد افراد ثروتمند، کارمند و افراد فقیر دوباره این‌ها انتقال پیدا میکنند به موج جدید و همون روش زندگی، سبک زندگی یک کم بهترش میکنند، یکم مجبور میشن در نهایت همون طور که گفتم این بیماری مجبور میکنه یعنی عملاً الان کسی دیگه فیش آب و برق و تلفن این‌ها رو بانک نمی بره همه باید آنلاین پرداخت کنند، یعنی اگر بانک ببری مثل همون موج صنعتی که گفتم اگر استفاده نکنیم مسخره میشیم، مسخره میشی واقعاً!
الان اگر برای پرداخت قبض‌ها سواد بازار آنلاین رو نداری، مجبوری بدی به یک کسی این کار برات انجام بده و وقتی به یک‌مرحله‌ای می‌رسیم یک سری‌کارها رو از سر اجبار انجام میدیم، افراد ثروتمند توی اون موج ایجاد شدند و بستر رو کامل مهیا کردند، یعنی اونا افرادی بودند که دوباره تأکید می‌کنم به ایده هاشون عمل‌کردن و یک فضای خیلی خوبی رو ایجاد کردند که الان افرادی دیگه آروم آروم دارن میام تو فضای آنلاین، حالا اون افرادی که توی فضای سنتی بودن می‌گفتم؛ مثلاً نمی دونم مدرسه باید حتماً توی فضای می‌رفت، دانشگاه توی فضایی می‌رفت، کل مغازه‌ها باید صاحب مغازه توی مغازه بود الان تبدیل شده همه چیز به آنلاین!
مدرسه آنلاین، دانشگاه آنلاین و حالا فروشگاه‌های آنلاین بسیار زیادی که الان وجود داره و کلاً این تغییر اتفاق افتاد و الان مطمئنم دیگه میتونید تشخیص بدید توی این تغییر از سنتی به آنلاین حالا اگر این بحث بیماری نبود قطعاً یک سری اتفاقاتی می‌افتاد من یادمه زمانی که سایت من رو می‌خواستیم استارت بزنیم خوب قبل بیماری بود به‌محض اینکه از فضای صنعتی و همون کارمندی تصمیم گرفتم بیام دیگه توی فضای آنلاین و یک تغییری ایجاد کنم و جزء اون افرادی باشم که برای خودم کار کنم چرا من همون طور که گفتم چرا به مدرک خودم اعتقاد ندارم، چرا به مهارت خودم اعتماد ندارم.
الان میخوام داستان این رو بگم که دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟ چه تغییری ایجاد شد که من اومدم گفتم باید دیگه یک تغییری ایجاد کرد، حدود ۴ الی ۵ سالی بود که توی شرکتی کار میکردیم البته این شرکت توی بهترین حالت بود من کلاً دوتا شرکت رو کارمندی کارکردم شرکت اول که بیشتر بحث کارآموزی بود؛ یعنی بیشتر سالی که اونجا بودم یادم نمیاد ۲ الی ۳ سالی اونجا بودم. فکر می‌کنم یک سالش رو که کامل کارآموزی رایگان کار کردم، اون دوسال هم با حداقل حقوق کار می‌کردم و اونجا فقط هدف این بود که یاد بگیرم.
ساعت کاری اونجا توی اون کارمندی از ساعت ۹ صبح تا ۶ بعدازظهر بود و اصلاً من این ساعت رو دوست نداشتم؛ یعنی می‌خواستم بگم گفتم بعد کار، یک کاری باشه از ساعت ۸ صبح تا ۵/۲ بعدازظهر این کار کارمندی دوم دقیقاً همین شکلی بود و بعد یک چیز دیگه ای هم ناراحت بودم که دست‌خالی باشم همیشه باید یک چیزی دستم باشه از این حس خوبی نبود، دست‌خالی راحت برم و بیام توی این شغل کارمندی دوم همهٔ این شرایط مهیا بود. به غیر از سال اولی که توی این شرکت دوم بودم بقیه سال‌ها حقوق من هر سال بجای اینکه یک درصدی اضافه بشه همیشه ۱۰۰ درصد اضافه میشد یعنی الان اگه یه تومن بود میشود ۲ تومن بعد همینطور افزایش پیدا می‌کرد!
توی آخرین سالی که می خواستم بیام بیرون حتی گفت که اون کارفرما گفت که اداره کار هر چقدر شد من دوبرابر اون رو بهت میدم که تو اینجا کار کنی، کارمون هم یعنی در کل اگر میخواستی حساب کنی ما ۶ ساعت کار میکردیم با این مزایا یعنی میخوام بگم توی بهترین حالت بود و اون هایی که حالا دارن کارمندی کار میکنند توی رشته خودشون باشه، بعد بخش فنی ما یک بخشی بود که هیچکسی اصلا کاری به بقیه بخش فنی نداشت ، یعنی بخش فنی بخشی بود که باید اول اینکه سکوت باشه و اگر فردی اونجا توی اون بخش بود باید تمرکز بالا داشته باشه چون وسط کدنویسی بود مثلاً یا طراحی بود یا هر چیز دیگه ای تمرکز بخش فنی نباید به هم می‌خورد.
در زمان کارمندی همانطور که گفتم اگر حالا من توی گوشی بودم، آهنگ گوش میدام و هر کاری که می‌کردم توی ساعت کاری هیچکسی توی بخش فنی یک‌دفعه وارد نمی‌شد مگر اینکه حالا مدیر فنی اونجا توی همون اتاق بود که حالا یک‌صدای می‌کرد که یک کسی یک کاری رو انجام بده می خوام بگم فضایی این‌قدر همه چیز اوکی بود. و مطمئناً اگر شما کارمند باشید و دارید این قسمت مطالعه می‌کنید تأیید می‌کنید که چه فضای خیلی خوبیه و چون معمولاً این‌طوری که ما باید ۸ ساعت کار رو انجام بدیم و توی اغلب شرکت‌ها این‌طوری که اضافه‌کار اجباری هست، یعنی باید یکی دو ساعت هم اجباری معمولاً از ساعت ۷ صبح تا ۶ الی ۷ بعدازظهر باید دائم سرکار باشیم.
و این‌طور بود که میخوام بگم این فضایی که الان توی کارمندی بود فضای خیلی خوبی بود نه اینکه الان فضای بدی باشه و یعنی همون ساعت ۸ تا ۵/۲ که گفته بودم همون ساعت بود؛ یعنی هیچ چیزی من دست نمی‌گرفتم اگر می‌خواست فقط یک کتابی بود خیلی توی روزی که مثلاً یه چیزی دستم بود نهایت یک کتاب و زمانش هم خیلی زمان اوکی بود؛ یعنی هر زمانی که می‌خواستیم ما یه مدیر فنی خیلی خوبی داشتیم که می‌گفتم الان مثلاً فردا نمی‌خوابم بیایم اصلاً دلیلش نمی‌پرسید اوکی نیا یا مثلاً امروز میخوایم یک ساعت زودتر بریم زودتر می‌رفتیم. مرخصی هامون از اون طرف یه حالت خاصی داشت که مرخصی‌ها مثلاً ما چون البته افرادی اونجا بودن فول تایم که کار می‌کرند ولی بخش فنی فقط این‌طور بود بعد یه ایده‌ای توی اون شرکت بود که بخش فنی برای اینکه خوب کارش تخصصی باید این بیشتر از ۵ الی ۶ ساعت دیگه نمیشه واقعاً روی یک موضوعی متمرکز کارکرد باید یه استراحتی داد که خوب دیگه استراحت هم می‌داد اصلاً اون تایم کاری رو تموم میشد دیگه برای همین این ساعت تقریبا پاره وقتی رو برا بخش فنی در نظر گرفته بودند.
قرار نیست حرف قشنگ بزنیم! قراره یک ساعت مفصل با هم صحبت کنیم نگرانی‌های اولیه رو برطرف کنیم، یک تصویر واضح از آینده کسب و کارتون بسازیم و با هم همین الان اون ایده‌ای که دارید رو به واقعیت تبدیلش کنیم، میدونم در تو این مرحله دارید به شدن یا نشدنش فکر می‌کنید ولی جای هیچ نگرانی نیست از طریق بنر زیر فرم مشاوره رو پر کنید تا مفصل صحبت کنیم و یک کسب و کار اینترنتی درست و اصولی رو راه اندازی کنیم.
